در این مجال تلاش داریم مقولهی رهبری را از منظر پیروان بررسی کنیم. کارکنان رهبری را ستایش میکنند که سه نوع نیاز عاطفی و احساسی را در آنها ارضا کنند.
1) مهم شدن و مهم بودن: پیروان قلب و روح خود را تسلیم توانمندانی میکنند که میگویند: ((شما واقعاً مهم هستید))، حتی اگر نقش آنها در این ارتباط دوسویه ناچیز و بیاهمیت باشد. انسانها دوست دارند که دیگران قدر کار و کوشش آنها را بدانند، زیرا هیچکس زندگی در پوچی و بطالت و نیز مردن در این حالت را دوست ندارد. رهبران به زندگی پیروان معنا میدهند و در این ارتباط محکم و مستحکم، نقش اصلی را بازی میکنند.
2) اجتماعی شدن و حضور در جمع: دومین احساس که پیروان ارضای آن را از رهبران توقع دارند، احساس اجتماعی شدن و حضور در جمع است. منظور از حضور در جمع جایی است که مردم هدف یگانهای را دنبال میکنند و از برقراری ارتباط با دیگران احساس خشنودی میکنند. به ندرت میتوان مدیرانی پیدا مرد که قادر باشند این احساس را در پیروان برانگیزانند، اما آن گروه اندکی که بتوانند حس حضور و عضویت را در افراد برانگیزاند، شانس آن را خواهد داشت که پیروان ایشان، آنها را از دل و جان رهبر و مقتدای خود بنامند.
3) احساس جنب و جوش و هیجان: احساس جنب و جوش در پیروان زمانی بیشتر میشود که رهبران را در کنار خویش ببینند. انسانها هیجان، چالش و تب و تاب در زندگی را دوست دارند.
برگرفته از ماهنامه گزیده مدیریت شماره 16



