ارزش های سازمانی، اصول و چارچوبهایی هستند که تمام سازمان به آنها وفادار است و فراتر از هر قانون و قاعدهای قرار میگیرند.
تمام استراتژیها، تاکتیکها، برنامهها و اقدامها، باید با رعایت این ارزش های کلیدی تنظیم و اجرا شوند و هیچکس، از هیأت مدیره و مدیرعامل تا پایینترین کارمند شرکت، حق ندارد حتی یک گام، بر خلاف آنها بردارد.
کالینز و پوراس تأکید دارند که ارزشها در طول زمان تغییر نمیکنند و با وجود همهی تغییراتی که در دنیای اطراف وجود دارد، همچنان ثابت میمانند.
رعایت ارزش های سازمانی درد دارد
پاتریک لنچیونی توضیح میدهد که وجه مشترک بسیاری از بیانیههای ارزش غیرصادقانه بودن آنهاست. به عنوان مثالی ساده به شرکت انرون اشاره میکند که ارزشهای خود را ( احترام، ارتباط کارآمد، درستی و تعالی) اعلام کرده بود و در همان دوره، مشخص شد که یکی از فاسدترین شرکتهای روی کرهی زمین است.
مسئله اینجاست که بسیاری از مدیران، باور نمیکنند که ارزشهای سازمانی مسئلهای جدی است و اگر چنین باوری داشتند، شاید در فهرست ارزشهای سازمانی خود تجدیدنظر میکردند.
لنچیونی دردهای مربوط به تعریف ارزشها را به خوبی شرح میدهد:
- تعیین ارزشهای سازمان یک سری از گزینهها را از شما میگیرد.شاید قبلاً برای یک تصمیم استراتژیک و کلیدی، مثلاً ۱۰ گزینه روی میزتان قرار داشت. حالا ممکن است همان اول مجبور شوید ۷ گزینه را به خاطر اینکه با ارزشهای کلیدی شما در تضاد هستند کنار بگذارید و از میان ۳ گزینهی باقیمانده، یکی را انتخاب کنید.
- تعیین ارزشهای سازمان تعدادی از کارمندها را از شما میگیرد.فرض کنید اعلام میکنید کار تیمی یکی از ارزشهای سازمان شماست. اگر امروز بهترین و قویترین عضو شرکت بگوید «در این کشور کار تیمی نمیشود انجام داد» باید صریح و شفاف و سریع از او بخواهید که فردا صبح سر کار نیاید. آیا جرأت دارید چنین کاری انجام دهید؟ اگر جرأت ندارید، بهتر است به سراغ تعریف ارزشهای سازمانی نروید.
- تعیین ارزشهای سازمان مدیران ارشد را در معرض نقد قرار میدهد.در حالت عادی، مدیران عادت کردهاند از پاییندستیها ایراد بگیرند و آنها هم چیزی نگویند یا اگر گفتند، چندان جدی گرفته نشود. اما وقتی ارزشهای سازمان به شکل شفاف و دقیق تعریف میشود، پایینترین عضو سازمان حق دارد روبروی بالاترین عضو سازمان بایستد و بگوید: «شما ارزشهای اعلامشده را رعایت نمیکنید.» این حد از پذیرش نقد برای بسیاری از مدیران دشوار است.
اگر بخواهیم به زبان ساده حرف بزنیم میتوانیم بگوییم که تعریف ارزشها باید با درد و ترس و لرز همراه باشد. اگر دیدید یک مدیر، خوشحال و خندان از جلسهای میآید و میگوید که بیانیهی ارزشهای سازمانی را تنظیم کردیم، حق دارید حدس بزنید که چندان درک درستی از ارزش و کارکرد آن ندارد.
لنچیونی تأکید میکند که اگر مدیران بدانند که درگیر چه کار مهمی هستند، تعریف ارزشها ممکن است ماهها زمان ببرد؛ نه اینکه جلسهی کوتاهی برگزار کرده و سپس بیانیهای را تنظیم و منتشر کنند.
برگرفته از وب سایت متمم



