به عنوان یک مدیر، چگونه اعتماد کارکندان خود را جلب میکنید؟ این کار قطعاً ساده نیست، اما مطالعات و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شدهاست، یقیناً راهگشا خواهد بود.
شاید امروزه بیش از هر زمان دیگری، اثربخشی مدیریت و توان رهبری فرد وابسته به توانایی او در جلب اعتماد زیر دستان باشد. در دورهی کنونی که ویژگی بارز آن تغییر و بیثباتی است؛ افراد برای یافتن مسیر صحیح، نیاز به رهبری یک فرد دارند. علاوه بر این، مدیریت امروزی که مباحثی مانند تفویض اختیار و استفاده از تیمهای اجرایی، بحثهای اصلی را تشکیل میدهد، برای کارآمد بودن نیاز فراوانی به اعتماد دارد.در مدیریت ((اعتماد)) پایه و اساس رهبری است، هرگز نمیتوانید کسی که به شما اعتماد ندارد را رهبری کنید.
پنهان کاری نکنید: کارمندان خود را در امور مختلف آگاه نگه دارید و اجازه دهید به صورت شفاف از تصمیمات مختلفی که در سازمان گرفته میشود، مطلع شوند. منطق خود را در مورد تصمیماتی که میگیرید شرح دهید. در خصوص مشکلات بوجود آمده صادق باشید و اطلاعات مربوط به این مشکلات را با کارمندان خود درمیان بگذارید.
منصف باشد: پیش از تصمیمگیری و اقدام، فکر کنید و ببینید که آیا دیگران، آن تصمیم را بیطرفانه و عادلانه میبینند؟ شاید بد ایدهای نباشد که در زمان تصمیمگیری خود را جای دیگران قرار دهیم و به قول معروف کمی با کفش آنها راه برویم و مشکل را از منظر ایشان بررسی کنیم و سپس دست به اقدام بزنیم.
احساس خود را در میان گذارید: مدیرانی که تنها در صورتی یک جلسهی گفتگوی چهره به چهره با کارمند ترتیب میدهند که بخواهند یک موضوع کاری را به او ارجاع دهند، به عنوان فردی سرد و غیر صمیمی شناخته میشوند. اگر احساسات خود را با دیگران مطرح کنید، شما بیشتر به شکل یک همنوع به نظر خواهید رسید.
صادق باشید: اگر دروغی بگویید و دیگران متوجه آن شوند، توانایی خود را برای جلب اعتماد دیگران به شدت از دست خواهید داد. کارکنان عموماً ترجیح میدهند حرفهای ناراحت کننده بشنود تا اینکه بفهمند مدیرشان، حتی برای خوشایندشان، به آنها دروغ گفته است.
از خود ثبات نشان دهید: عدم اعتماد در انسانها بیشتر زمانی به وجود میآید که با چیزی غیر منتظره روبهرو میشوند. همواره بکوشید ارزشهای اصلی و اعتقاداتان، محور اقدامات شما باشد.
به عهد خود وفا کنید: برای بوجود آمدن اعتماد باید دیگران اعتقاد پیدا کنند که شما انسان قابل اعتمادی هستید. و به عهد و پیمان خود پایبندید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که قانونی را وضع کنید و خودتان یکی از ناقضان آن بشمار روید.
رازنگهدار باشید: انسان به کسی اعتماد پیدا میکند که درک بالایی داشته باشد. کسی که بتواند تکیهگاهی برای آنان باشد. باید همه نسبت به شما به این باور برسند که گفتههای خصوصی آنان، هرگز به دیگران منتقل نخواهد شد. اگر به این باور خدشهای وارد شود، هرگز به عنوان یک رهبر شناخته نخواهید شد.

برگرفته از کتاب مدیریت انسانها، نوشتهی استفان رابینز



