تا حالا شده پیش خودتان فکر کنید که اگر اصلا بدنیا نیامده بودید، زندگی اطرافیانتان حالا چه شکلی بود؟ این سئوالی است که جورج بیلی (جیمز استوارت) وقتی درست در روز کریسمس میخواهد خودش را بکشد با آن روبرو میشود. فرشته ای که او را نجات داده، به او نشان میدهد که زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یکنواخت میشده است.
این فیلم چند سال پیش در یک نظرخواهی به عنوان «امید بخش ترین فیلم تاریخ سینما» انتخاب شد.
فیلم های فرانک کاپرا نمونه های خوبی از سینمای اخلاق گرا بودهاند و البته کسی در وسعت و ژرفای پرداخت هنرمندانهی آن ها کمترین تردیدی به خود راه نمیدهد. کاپرا در “چه زندگی شگفت انگیزی” مضمون تقدیر و حکمت را استادانه و در قالب یک روایت دلنشین به کار گرفت و هرگز کسی وجه پندآموز آن فیلم را مایه ی نکوهش قرار نداد چون آن جهان بینی اخلاق گرایانه در لایههای پرشمار قصه مستتر بود و لحن فیلم به سمت و سوی شعار و نصیحت دافعه برانگیز سوق پیدا نمی کرد.
از این فیلم میتوان در برای تفهیم و تعمیق بهتر موضاعاتی مانند امید به زندگی، تابآوری، اهمیت خانواده و زندگی اخلاق مدارانه بهره گرفت. فیلمی با مضمون اخلاقی که برای بسیاری از ما میتوان تصویرسازی خوبی از مفاهیم آموزشی مدنظر داشته باشد.



